کلیبی



باحیله آمدی که بی جوانی ام دربندخودکشی همه زندگانی ام چون برگ خشک که به چنگال باداسیر آماده ام که به هرسوتوبخواهی کشانی ام خیری ندیده ام زجوانی بجان تو شرمنده جوانی ازین زندگانی ام گم کرده ام ره وادی وازشما دارم امیدکه به منزل جانان رسانی ام حالاکه رفته جوانی وپیری مقدراست ترسم خدانکرده زخودوارهانی ام قدرت نمانده به زانووفتادم زدست وپا افتاده صدچروک به رخ وپیشانی ام دیگر.وهب نه دلی مانده نه رخی هستم ولی چون اثرباستانی ام .
مروکه این دل من بی وفانمی گردد زهرکه بگذردازتوجدانمی گردد اگرکه قهربکنی زخم میزنی بدلم دل رمیده که دیگردوانمی گردد. . کس نیست که مثل تومراشادکند دنیای بهم ریخته ام آبادکند کس نیست که درعین سکوت من وتو ازعشق زندحرفی وفریادکند. وهب رنجبر ۱۰/۲۰،‏ وقتی که دلم پیش توگیراست عزیزم یعنی که بدان ازهمه سیراست عزیزم دل نیست که فدای کس وناکس بنمایم نازکتراز اون برگ حریراست عزیزم. . وهب رنجبر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

معرفی هتل ها، هتل آپارتمان ها و مراکز اقامتی ایران Amanda wangpandaohangye چوب خط-Tally stick مجموعه آثار محمد داود نصیری الحسینی کاکتوس کارترال وبلاگ نمایندگی حکیم هیدجی